|
نه نگو یید با ترانه! پا به پای بغض سنگین نظرات شما عزیزان:
اگر خیال داری دوستم بداری همینک دوستم بدار اکنون که زنده ام....
صبر نکن تا بمیرم... بدان که آنوقت هرگز صدایت به گوشم نخواهد رسید.... ومجبور می شوی حرف های نا گفته قلب ساده ات را در فراسوی یه مشت خاکسترسرد... پنهان کنی پس اگرذره ای عشق من در دلت مآوا دارد اگر دوستم داری بگذار زنده بمانم.... دوستت دارم عزیزم....
جایی برای آدم ِ کشتی شکسته ، هست؟
.......................................در عرشه سفینه ات ای نوح کربلا
ای آرزوی من!
تو آن همای بخت منی کز دیار دور پرپر زنان به کلبه ی من پر کشیده ای بر بامم ای پرنده ی عرشی! خوش آمدی در کلبه ام بمان ای آنکه همچو من یک آشیان گرم محبت ندیده ای با من بمان که من یک عمر بی امید همراه هر نسیم به گلزار عشقها در جستجوی یک گل خوشبو شتافتم می خواستم گلی که دهد بوی آرزو اما نیافتم … شبهای بس دراز با دیدگان مات بر مرکب خیال نشستم امیدوار دنبال یک ستاره فضا را شکافتم می خواستم ستاره ی امید خویش را اما نیافتم … بس روزهای تلخ غمگین و نا مراد همراه موجهای خروشان و بی امان تا عمق بی کرانه ی دریا شتافتم شاید بیابم آن گهری را که خواستم اما نیافتم …
|